در گفت و گو با کارگردان های بخش صحنه ای جشنواره ملی تئاتر فتح خرمشهر مطرح شد
خرمشهر ، مقاومتش و آزادسازیاش اتفاقی است که باید به آن فخر فروخت
در حاشیه بیستمین جشنواره ملی تئاتر فتح خرمشهر با توجه به مضامین مختلف از جمله محتوای آثار و مفاهیم مقاومت و داده های اطلاعاتی که موجود است در گفت و گو با کارگردانان بخش صحنه ای جشنواره به اهمیت برگزاری جشنواره فتح خرمشهر نظر انداختیم.
به گزارش «تئاتر خوزستان»، بیستمین جشنواره ملی تئاتر فتح خرمشهر در ساعات پایانی خود قرارگرفته و امروز آخرین روز این جشنواره است . به همین دلیل با نگاهی به محورهایی در رابطه با مفاهیمی همچون اهمیت بازخوانی تاریخ معاصر، اهمیت انتقال مفاهیمی چون مقاومت به مخاطب، میزان وجود بانکهای اطلاعاتی و چگونگی دسترسی به این منابع و تمهیداتی که برای انتقال مفاهیم اصلی نمایش استفادهشده است به سراغ مجید کاظمزاده ، داوود پارسا ، بهزاد اسکندری و پری بارانی چهار تن از کارگردانهای بخش صحنهای رفتیم تا گفتوگویی با آنها داشته باشیم.
مجید کاظمزاده : « تئاتر بیمخاطب تئاتری بیمعنی است.»
مد شدن هر چیزی اتفاق بدی است . نویسنده و کارگردان باید با توجه به اقتضای فضای روحی پیرامون خود را نشان دهد . اینکه بعضی نویسندهها صرفاً برای جشنواره متن یا نمایشی را آماده میکنند و هرگونه که شده است آن را متصل به مسائل جنگ میکند کاملاً اشتباه است .نویسنده باید به نیاز پاسخ دهد و اگر ازنظرش نشان دادن این مسائل مهم است بایستی بهصورت خودجوش باشد نه اینکه تنها جشنواره را ملاک قرار دهد ، چون اینگونه تأثیر مثبت ندارد و اتفاقاً این کلیشهها تأثیر منفی ایجاد میکند .
داستان نمایش «حیاطخلوت» مرتبط به یک قصه واقعی و از حواشی پس از جنگ است . این نمایش در زمان حال است اما در بطن اصلی آن مسئله خرمشهر قرارگرفته است. در حقیقت خیلی از افراد میخواهند با استفاده از یک تلسکوپ کهکشانی که ندیدهاند را نمایش دهند .بایستی در ابتدا خانه و خانواده و اطراف را نشان دهیم تا موفق شویم.پیدا کردن سوژه آسان نیست اما بهتر آن چیزی که ملموس است را نشان دهیم نه چیزی که ندیده و نفهمیدهایم. نوشتن کارهایی که تنها توجه ارگانها را تحت تأثیر قرار دهد درست نیست .نوشتن از ته دل و نشان دادن دغدغه مهم است .
اهمیت جشنوارههایی مثل فتح در آن است که باید جایی باشد تا کارها و دغدغه افرادی که به دنبال اینگونه مسائل هستند و آثار مرتبط با مقاومت و جنگ را تولید میکند ، نشان دهد اما وقتی کسی تنها برای حضور در جشنواره و با تفکر رقابت کاری را ارائه دهد اهمیت ندارد .تئاتر برای تماشاگر اجرا میشود نهتنها داورها .اکنون بعضی از کارها اینگونه شکلگرفته است که انگار برای اجرای عموم و مردم تولید نشده است بلکه تنها برای جشنواره و داورها شکلگرفته است .برای من تئاتری که برای مخاطب شکلگرفته اهمیت بیشتری دارد چراکه تئاتر بیمخاطب تئاتری بیمعنی است .شاید روزی جشنوارهها از بین برود اما مخاطب همیشه هست . یکسری از کارها در جشنواره حضور دارد که تنها با چند اسم و استفاده از لهجه جنوبی نمایش را مرتبط به جنگ کردند اما انتقال مفاهیم در نمایش من توسط محتوا و درام است .در حقیقت مفاهیم جنگی در بطن کار شکل دارد و این موضوع در تاروپودش قرارگرفته است.
داوود پارسا :«باقیماندههای جنگ منابع اصلی اطلاعات ما هستند»
ازنظر من مسئله پس از جنگ مهمتر از باقی مسائل است چراکه جنگ اتفاق افتاده و ضربههای آن دوران را دیدهایم. حال آسیبهای پس از جنگ مهم است که هنرمند باید به آنها بپردازد و بازسازی را نشان دهد.انتقال مفاهیمی مثل مقاومت وظیفه ما هنرمندان است اما باید حمایت شویم تا اجرای اینگونه نمایشها را تنها محدود به دوران جشنواره نکنیم .بسیاری از مردم با افراد باقیمانده از جنگ زندگی میکنند و نشان دادن شیوه زندگی این افراد و آسیبهایی پس از جنگ بر عهده ماست . فرهنگسازی و گسترش این آموزشها نباید فراموش شود .این نمایش تأثیر جنگ بر زندگی افراد است . در حقیقت تأثیراتی که عملیات کربلای چهار بر زندگی خانوادههای جنگ گذاشته را نشان دادم .اطلاعات و منابع ام را از زندگی حاج علی هاشمی که در این جنگ حضور داشت کمک گرفتم .شاید افرادی مثل او اگر دیگر نباشند چیزی به نام جنگ در ذهن جوانان باقی نماند.
علاقه شخصی خود من به مسائل پیرامون جنگ است اما جشنوارهها با این اتفاق بسیار بدبرخورد میکنند . شاید اگر این جشنوارهها در دو سه مرحله و در شهرهای گوناگون باشد که یکراست به جشنواره ملی متصل نشود . اکنون بسیاری از اجراها معنای واقعی جنگ را نفهمیدهاند و دورادور چیزهایی را به تصویر کشیدند اما کارهایی که از بچههای خرمشهر و آبادان وجود دارد که با جنگ دستوپنجه نرم کردند برای همین اگر در دیگر شهرها هم اجرا شود مفهوم تئاتر مقاومت خرمشهر بهتر به دیگر شهرها انتقال داده شود .ازنظر تمهیدات نمایشی من بیشتر بر محتوا و داستان مستندی که شنیدم مانور دادم .
بهزاد اسکندری :«جشنواره یک نوع ویترین از تأثیرات جنگ در مناطق مختلف است.»
نمایشی که من برای جشنواره آماده کردهام مرتبط به دوران دفاع مقدس و خود جنگ است .موضوع شهادت بسیاری از افراد مختلف در جنگ را نشان دادم.ازنظر من خود جنگ مهمتر است چراکه بسیاری از افراد باهم متحد شدند تا از وطن و ناموس دفاع کنند و با توجه به این مسئله اهمیت انتقال مفاهیم مقاومتی را بسیار مدنظر قراردادم .همچنین شخص اول در این نمایش پسری دارد که دائماً به او میگوید باید بجنگی و از اهمیت جنگ به او میگوید . بیشترین دغدغه من مرتبط به شهر خودم است چراکه کرمانشاه در جنگ فعالیتهای زیادی داشت اما تاکنون متکی به شهرهای جنوبی بودهایم درحالیکه در شهر ما زن و مرد و کوچک و بزرگ با هر آنچه به دستشان رسید در برابر دشمن ایستادند و از حقشان دفاع کردند.من خودم یکی از افرادی هستم که جنگ را در کودکی دیدم برای همین بسیاری از وقایع را بهصورت مستند در نمایش نشان دادم .ما جنگ را باپوست و گوشت و خون درک کردهایم . آن زمان مردم خودخواسته برای شرکت در جنگ رفتند .برای همین من با توجه به شنیدهها و هر آنچه دیدهام و خواندم این نمایش را نوشتم . هرچند که مسائل پژوهشی نزدیک به دو سال وقت ما را گرفت تا تکمیلشده و حال در این جشنواره حضور دارد.
جشنواره نوعی ویترین از تأثیرات افراد در مناطق مختلف کشور است و این موضوع باعث میشود ذهنیت افراد مختلف را بدانیم و با اجرای امثال این جشنواره جنگ و هر آنچه به آن مرتبط است در ذهنها مانده و حفظ میشود.
من سعی کردم در اجرای کار ساده باشم اما ازنظر فرم و محتوا به بطن داستانی که میخواستم تکیه کردم . هیچگاه بهطور مستقیم اشارهای به جنگ نشده است اما با توجه به نوع کارگردانی ، متن و حتی طراحی صحنه ذهن تماشاگر به سمت جنگ و حوادث آن میرود. تماشاگر باید با اندیشه خود نمایش را درک کند و بفهمد.
پری بارانی :«ایران کشوری صلحطلب و مقاومت در آن ادامهدار است»
خواندن نهتنها در این زمینه ،بلکه پیشتر از آن و دانستن شرایط جغرافیای ایران و تعرضهای مختلف برای قلم نویسندهای که در این زمینه و مخصوص جنگ و آسیبهایش مینویسد مؤثر است،چراکه نمیتوان بدون آگاهی از شرایط موجود در جنگ از آسیبهایش گفت،بعد از آگاهی در این زمینه باید رفت سراغ اتفاقات و پس آمدهای جنگ که عوارض خود را سالها بعد نشان میدهد،به هر ترتیب در دوران معاصر جنگ تحمیلی یک برش مهم تاریخی است که به عقیده من نمیتوان راحت از آن گذشت و حالا حالاها میشود در موردش نوشت و کارکرد،چراکه نسل سوم بعد از جنگ هم بهنوعی هنوز از عوارض آن بینصیب نیستند.
ایران طی سالها سال به جهان ثابت کرده که مخالف جنگ است و کشوری صلحطلب است،مقاومت امروز هم ادامه دارد چراکه طریق پیشینیان ما بوده است،ما در جنگ تحمیلی مقاومت کردیم و اکنون در مقابل تحریمها نیز مردم همان مقاومت را سرلوحه کارهایشان دارند،مقاومت معنی دیگر نسبت به جنگ دارد،یعنی ما تعرض نمیکنیم،ما ایستادگی میکنیم. در نمایشنامه آسمان آبی محمدقاسمی درواقع بهنوعی کودکی خود را و اتفاقات جنگ را نوشت،قاسمی خود را روایت میکند،خودش که در معرض مستقیم جنگ قرار دارد و بعد خودش که اخبار دوران نوجوانش میشود هواپیمای ایرباس که موردحمله ناو آمریکایی قرار گرفت،خودش که هرروز خبرهای تلویزیون را از جنگ میشنود و در رابطه با اسرا و فتوحات رزمندگان باخبر میشود،اما قصه اینجا تمام نمیشود،چراکه وقتی این نمایشنامه را مینویسد مصادف میشود با حملههای داعش در منطقه و کوبانی،مصادف میشود با پیدا کردن شهدای غواص،پس قصه خود را آمیخته میکند با دو داستان دیگر و آنها را در ساختار دراماتیک میگنجاند
دسترسی میتواند دیدن و شنیدن و خواندن باشد ولی بهیقین کسی که مستقیم آنها را درک کرده باشد حس و حال کارهایش شاید صادقانهتر باشد .
خرمشهر مهد مقاومت ایرانزمین است، خرمشهر و مقاومتش و حتی آزادسازیاش اتفاقی است که باید به آن فخر فروخت، فکر کنم نیازی به توضیح نداشته باشد، مسئله مقاومت که امروز سرلوحه تمام اقدامات کشوری و مردمی است حالا با هنر نمایش و در خرمشهر هر ساله تجدید میشود، از این رو مسئولین و هنرمندان بهعنوان تکلیف وظیفه دارند که این جشنواره را بیشتر جدی بگیرند، هنرمندان کارشان را انجام دادهاند، مسئولین مربوط هم همینطور، اما برگزاری این جشنواره همتی بالاتر میخواهند. از تمام مسئولین استان و کشور و آنها باید به کمک مرکز هنرهای نمایشی بیایند و یاریاش کنند، بگذارید اینگونه بگویم، دولت باید حمایت کند، مقاومت از اینجا از خرمشهر شناخته شد.
برای انتقال مفاهیم ارزشی باید تفکری نو را سرلوحه قرارداد،چراکه تماشاگر امروز شاید هیچ درکی از جنگ نداشته باشد،باید طوری کار تولید کرد که به جان مخاطب امروز بنشیند،ما به گفته تمام کسانی که این کار را دیدهاند،طراحی کردیم که هم برای قدیمیها نوستالژی خاصی داشته باشد و هم برای نسل جدید جذابیت روایتی و مدل اجرایی،امیدوارم نگاه مخاطب را بتوانیم از کارهای تکراری و سوژههای تکراری با تولید چنین کارهایی عوض کنیم،پرهیز از شعارزدگی و تنها نقل روایتی که هر کس بهاندازه درکش از آن استفاده میکند سرلوحه کار ما بود.