در گفتوگو با سیدصادق فاضلی، کارگردان نمایش «آرش، روایتی دیگر» مطرح شد
20 سال انتظار کارگردان خوزستانی برای اجرای اثری از بهرام بیضایی
20 سال انتظار کارگردان خوزستانی برای اجرای اثری از بهرام بیضایی 2
آرش، محصول بیست سال انتظار من است 3
آرش، محصول بیست سال انتظار من است 2
سیدصادق فاضلی، کارگردان نمایش «آرش، روایتی دیگر» که در اهواز روی صحنه است، میگوید برای اقتباس از اثر بزرگ بهرام بیضایی و به صحنه بردن آن، ۲۰ سال انتظار کشیده است.
به گزارش خبرنگار ایران تئاتر در خوزستان، نمایش «آرش، روایتی دیگر»، بر اساس متن «آرش» از بهرام بیضایی، با بازخوانی و کارگردانی سیدصادق فاضلی و تهیهکنندگی احسان عباسی، توسط گروه تئاتر زهور با همکاری انجمن هنرهای نمایشی اهواز، انجمن هنرهای نمایشی استان و ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی خوزستان، از 25 مهر در تالار آفتاب اهواز به صحنه رفته است و اجرایش تا امشب (25 آبان 1402) ادامه خواهد یافت.
سیدصادق فاضلی که فعالیت تئاتری را در جبهههای جنگ ایران و عراق آغاز کرده، بیش از 40 سال، سرپرستی گروه نمایشی زهور را بر عهده داشته است. این نویسنده، کارگردان و بازیگر، تاکنون بیش از 80 نمایشنامه نوشته که 22 تا از آنها در چهار مجموعه کتاب «پالتوی خیس»، «کوارتت پر»، «تیربار چوبی» و «آخرین قطار جنگ» توسط نشر افراز چاپ و منتشر شده است. او همچنین چندین جایزه در حوزههای مختلف هنرهای نمایشی را از جشنوارههای بینالمللی، سراسری، منطقهای و استانی کشور را دریافت کرده است.
به بهانه تولید و اجرای نمایش «آرش، روایتی دیگر» در تالار آفتاب اهواز، با این کارگردان خوزستانی به گفتوگو نشستیم.
در کارگردانی یک اثر نمایشی، چه شیوهای را پیش میگیرید و چه هدفی را دنبال میکنید؟
من همیشه سعی کردهام در کارگردانی، خودم را جای مخاطب قرار بدهم و آنچه را که تماشاگر انتظار و توقع دارد، در معرض دیدش قرار دهم. یعنی تمام تلاشم همیشه این بوده که تماشاگر بهترین بازیها، میزانسنها، دکور و طراحی صحنه، نور، افکت، موسیقی و ... را روی صحنه ببیند و لذت ببرد. تمام سعی و تلاش من برای ارائه بهترینها در تئاتر بوده است و اینکه چقدر توانستهام به هدفم برسم، قضاوتش با مخاطب است.
شما دهها نمایش را تا به امروز کارگردانی کردهاید. از نظر خودتان، تفاوت نمایش «آرش، روایتی دیگر» با دیگر کارهایتان در چیست؟
«آرش، روایتی دیگر»، محصول 20 سال انتظار من است برای به صحنه کشیدن این اثر. در این اجرا، تمام تلاشم بر این بوده که ضمن وفاداری به اثر بزرگ استاد بیضایی، از تکرار و تقلید و کلیشه دوری کنم. «آرش» بیضایی، صدها بار در کشور اجرا شده و هر کس این نمایشنامه را به دست گرفته است، بیدرنگ به سمت و سوی طراحیهای اپیک، فرمسازی، قرینهپردازی و شکلسازی رفته است. به همین دلیل، تلاش من بر این بود که از اولین گزینههای طراحی که به ذهن هرکسی متبادر میشود دور شوم. برای همین نمایشنامه را بازخوانی کردم و با کمک دوستان همراهم، دو قصه مجزا و پیوسته را تحت عنوان «آرش، روایتی دیگر» نوشته و تولید کردیم.
چه در اسطوره آرش دیدید که 20 سال انتظار اجرایش را کشیدید؟
آرش، همیشه در زندگی جاری مردم مهم بوده است. آرش، حس عاشقانه و بوی دلانگیز خاک و خانه و میهن را میدهد. آرش یعنی ایران، آرش یعنی حفظ تمایت ارضی و آرش یعنی جنگیدن تا پای جان برای وطن. به نظر من در بین تمام مردم کشور با هر عقیده و تفکری، کلمه مشترک ایران جاری است. آرش، حکایت نوستالژیک حب وطن و عشق به سرزمین مادری است.
«آرش» از سختترین و پیچیدهترین آثار بیضایی است. بسیاری از علاقهمندان تئاتر با آن آشنا هستند و هر تغییری در اجرایش را به سختی میپذیرند و از سوی دیگر، تماشایش برای مخاطبان عادی دشوار است. برای حرکت روی این لبه تیغ چه کردید؟
خوشبختانه از همان ابتدای طراحی و پیش تولید، من و گروه به این نقطه مشترک رسیدیم که نمایش را به گونهای پرداخت کنیم که هم ذائقه تماشاگر خاص را پاسخ دهد و هم مورد توجه تماشاگر عام باشد. به نظرم تا حدودی به این هدف نزدیک شدهایم و «آرش، روایتی دیگر» برای تماشاگر خاص و عام قابل دیدن و فهم و لذت است.
با اجازه از نمایش کمی دور شویم و به مسائل و مباحث کلانتر تئاتر خوزستان بپردازیم. به نظر شما اولویت متولیان فرهنگ و هنر استان، تامین کدامیک از نیازهای ساختاری باید باشد؟
سالهاست که قطار تئاتر خوزستان متاسفانه به دلیل مشکلات معیشتی هنرمندانش از ریل اصلی خارج شده و در توقفگاه اقتصادی لنگر انداخته است. تئاتر واقعی خوزستان واقعا این نیست؛ نمایشهای بزرگ زندهیادان لاریان، حیاتی، بهروزی، آرا، واحدی، عطایی، عیوق و ... هنوز از خاطرمان نرفتهاند.
متولیان فرهنگی در سالهای اخیر نه تنها در زمینه سختافزاری و ساخت سالن و تالار و پلاتو کوتاهی کردهاند که به امر آموزش و تربیت نسل جدید هم توجهی نکردهاند. همین باعث شده است که در شهری مثل اهواز، بیش از 70 کارگردان سر درآوردهاند اما دریغ از چهار بازیگر خوب. تاسف بیشتر برای این است که با این همه کارگردان، تولیدات تئاتر واقعی و جذاب به انگشتان دست هم نمیرسد و همه به تئاتر کودک و تئاتر درآمدزا روی آوردهاند. حدیث این واویلا بسیار است اما دریغ از حوصله شنیدن و عمل.
و این در حالی است که تئاتر میتواند نقشی پُررنگ و گسترده در زندگی اجتماعی مردم داشته باشد.
بله. تئاتر چه دیدنش و چه خواندنش و چه اجرایش، روح را لطافت میبخشد، دل را صیقل میدهد و آدمی را از منکر دور میکند. تئاتر و کلا هنر در زمینه کم شدن آسیبها و ناهنجاریهای اجتماعی موثر بوده و هست برای همین معمولا خانوادههایی با پشتوانه فرهنگی، فرزندان خود را برای هنرآموزی ترغیب میکنند.
در خوزستان صنایع بزرگی وجود دارند که همگی باید در بخش مسئولیت اجتماعی، سهمی را هم به هنر و فرهنگ اختصاص بدهند. به طور کلی حمایت دستگاهها و ادارات و شرکتها را از تئاتر چگونه میبینید؟
متاسفانه من تاکنون چنین حمایتی از صنایع و ادارات بزرگ ندیدهام. سه پلاتوی نیمه کاره اهواز سالهاست در جوار تالار آفتاب در حال نابودی هستند اما دریغ از کمک یکی از صنایع بزرگ برای تکمیل و راهاندازی آنها. شاید رسانه «ایران تئاتر» بتواند صدای ما را به گوش مدیران سازمانها و شرکتهای بزرگ برساند و آنها دست یاری بدهند تا این پلاتوها تکمیل شوند.
یک تالار آفتاب در اهواز داریم که در حال فرسایش و نابودی است و همین ویرانه، پذیرای چندین گروه تئاتر است و برای تمرین و اجرا به سختی نوبت به گروهی میرسد و این به دلیل کمبود فضای نمایشی مناسب و استاندارد در اهواز است.
آیا پیشنهاد خاصی برای اینکه تئاتر دیدن در جامعه عمومیتر شود، دارید؟
مردم عزیز خوزستانِ بزرگ، یکبار امتحان کنند و به دیدن تئاتر بیایند. بنده با قاطعیت عرض میکنم که اگر نمایش خوبی را ببینند، حتما تئاتر را در سبد خانوار خویش قرار خواهند داد. ضرری ندارد، یک بار امتحان کنند.