در حال بارگذاری ...
...

نگاهی به نمایش «ساطوردار» کار هاشم مهری از شوشتر

روایتی واقعگرایانه و تاریخی

آرزو کهوازی: نمایش «ساطوردار» برگزیده سی و چهارمین جشنواره تئاتر خوزستان، به نویسندگی ابوالقاسم غلامحیدر و با کارگردانی و طراحی هاشم مهری در پلاتو سینما مهروماه در شهرستان شوشتر بروی صحنه رفت.

نمایش ساطور دار روایتی واقعگرایانه و تاریخی است و به تعبیر نویسنده ی اثر درباره ی مَرد مرگ آگاهی است که در عشق می میرد. عشقی که قهرمان داستان هر چه بیشتر در آن فرو می رود از تعلق دنیای مادی  فاصله می گیرد. این نمایش روایت و داستان بردارآویختن حسنک وزیر، آخرین وزیر در دربار سلطان محمود غزنوی و یکی از شخصیت های نخبه و مهم تاریخ غزنویان است که توسط توطئه و نقشه زیرکانه بوسهل زوزنی و سلطان مسعود به جرم قرامطه گری و کفر به دار آویخته می شود . 

همانگونه که از اسناد تاریخی پیداست امپراطوری غزنویان به حمایت از ادبیات فارسی بسیار مشهور بوده و آنچه که در این دوره ی تاریخی اهمیت بالایی داشته حمایت پادشاهان غزنوی از ترویج زبان فارسی بوده است.

داستان حسنک وزیر نیز که شرح آن در تاریخ بیهقی آمده است یکی از آثار مهم و تاثیر گذار نثر فارسی در این دوره می باشد که بی شک پرداختن به آن در قالب نمایشنامه و یک اثر دراماتیک ، اتفاقی آگاهانه در این حوزه قلمداد می شود.

 بی گمان بسیاری از متون و آثار کهن ایرانی پتانسیل بالایی برای تبدیل شدن به هنرهای نمایشی را دارند . قصه ها و داستان های بسیاری در ادبیات فارسی وجود دارد که می توان با رجوع و بازآفرینی آنها در ساختار نمایشی و قالب های اجرایی ، اتفاقی متناسب با زمینه و بافت فرهنگ ایران بوجود آورد چراکه بی تردید رجوع به تاریخ و فرهنگ ایرانی نیاز مبرم نمایش در ایران است. 

نمایش ساطور دار روایتی واقعگرایانه از تاریخ غزنویان است که با نگاهی دراماتیک و سمبولیک در ساختار و محتوا ، مفاهیمی از جمله مرگ ، زندگی و عشق را حول محور زندگی حسن بن محمد میکالی به تصویر می کشاند .

در این نمایش تماشاگر با یک ساختار منسجم بصری در قالب تصویرهایی اپیزودیک مواجه می شود که هماهنگ با دیگر عناصر فضاساز به خدمت گرفته می شوند تا جلوه دقیق تری به اتفاقات حاکم بر نمایشنامه ببخشند .

سیر و روند نمایش ، منطق اتصال وقایع نمایشنامه را به خوبی نشان می دهد و شیوه ی اجرایی اتخاذ شده با محتوا و سایر اجزا نمایش هماهنگ می باشد. از سویی دیگر وجوه تصویری و عینی نمایش از جمله طراحی حرکت و المان های بصری صحنه در هارمونی با وجوه شنیداری و موسیقیایی اثر قرار گرفته اند. با این وجود اگرچه فضا سازی در این نمایش توانسته است با بهره گیری از عناصر دراماتیک حق مطلب را به مخاطب ادا کند، اما مطمئنا فضای پلاتویی پاسخگوی نیاز زیباشناسانه و کمال گرایانه طراحی صحنه این نمایش نبوده که این امرگاها موجب تکرار در میزانسن ها و نبود فضای کافی برای حرکت بازیگران می شد. از طرفی دیگر علی رغم تلاش های مهم و ارزنده گروه کارگردانی در طراحی صحنه ، طراحی لباس و طراحی حرکت ، آنچه که موجب ضعف اثر شده عدم تحلیل و شخصیت پردازی صحیح کاراکترهای نمایشنامه و همچنین هدایت بازیگر و پرداخت به نقش است و این سوال پیش می آید که بازیگر به عنوان ابر عامل و مهترین عنصر هنر اجرا چقدر توانسته بواسطه هدایت کارگردان و واکاوی و مطالعه نقش خود، ابعاد وجودی شخصیتی را که روایتش برعهده اوست عینی سازد.

بن مایه های اصلی نمایش ساطوردار عشق و مرگ است و شفاف ترین و گویاترین مضمون این اثر نمایشی در جمله ی کاراکتر و شخصیت مادر حسن خلاصه شده است آنجا که می گوید : « سرو سامان فرزندم میان جمیله و بوسهل در دوزخی گدازان میان مرگ و زندگی سرگردان شده است.» در حقیقت حسنک وزیر آنقدر با مرگ مانوس و همنشین است که خود را به زندگی مادی پایبند نمی بیند و تعلقی به آنچه در پیرامون او و زندگی زمینی است ندارد و  باز به تعبیر نویسنده بایدهایش را از باورهای مردم زمانه خود بسیار دور می بیند.