در حال بارگذاری ...
...

نگاهی به نمایش «واقعه در مجلس سودابه خوانی» حاضر در سی و دومین جشنواره تئاتر استان خوزستان؛

سودابه کُشی

تئاتر خوزستان - کورش سروش پور: نگاهِ «سنتی»، تانی و ثباتی دارد. مرزهایش روشن و بی خلل است اما از آن که می گذریم و به دوره ی «نوگرایی» که می رسیم، جهان و جهان بینی آدمی از ثبات و قطعیت پیشین خود فاصله ها می گیرد، تعبیرهای دیرین به تردید و گاه تغییر می رسند، داستان های کهن، بازیابی و بازخوانی می شوند، آدم ها و انگیزه هاشان، از پس هزاران تمجید و تحقیر، گنهکاری و بی گناهی، ضرورتی برای تحلیلِ دوباره می یابند. بازخوانی، بازگردانی، بازنویسی و بازآفرینی آثار پیشین، تلاش آدمی است در عصر نوگرایی تا وقایع و رویدادهای دیرین را با نگاه و نگرشی امروزی ، ریشه کاوی و تحلیل کند.

اروپاییان با گذشتن از سده های میانه و گام نهادن به عصر روشنگری، با آثار پیشین خود چنین کردند، به ویژه در حیطه ی تراژدی (و تئاتر)؛ آن ها اسطوره های معروف و مالوف خود را با نگاه امروزی به اسطوره های نوین بدل کردند و ..‌.

در ایران هم اندیشوران و قلمورانی کوشیدند آثار پیشین و اسطوره های دیرین را بازخوانی و بازآفرینی کنند، اما شاید بتوان گفت در میان آنان کسی که توانسته جهان خاص فکری، ذهنی و ذوقی خود را پدید آورد و همچنین از پوسته ی سخت اسطوره ها بگذرد و به بطن آن ها راه بجوید و از رهگذر آن ما را به تاویل و تعبیری نوین رهنمون گردد؛ بهرام بیضایی است.

نگاه خاص و خلاقانه ی او به جهان پر راز و رمز اسطوره ها، موجد آثاری است که به واقع اسطوره های نوینی را رقم زده اند. اسطوره هایی نوتنیده بر قامت آثار کهن. او راهی را گشود و عده ای هم در پی اش به ذوق آزمایی قدم بردند و قلم زدند (که بررسیِ توفیق یا عدم توفیق آن ها ، مقالی دیگر می طلبد...)

«واقعه در مجلس سودابه خوانی» نمایشنامه ای به قلم حسین کیانی است که پیش از هر چیز این صبغه  فکری و هنری را به یادمان می آورد.

نام نمایشنامه به گونه ای است که رویکرد خاص نویسنده را به مقوله ی نمایش، نشانه گری می کند. اصطلاحات ِ واقعه، مجلس، سودابه (نقش)خوانی، همگی به سنت ِنمایش ایرانی اشاراتی روشن دارد، تا پیش از مضمون و ماجرا نسبت خود را با جنبه هایی اجرایی اثر نیز مشخص کند.

اما آن چه در شیوه ی روایتی می بینیم و بیشتر از آن در شیوه ی اجرایی اثر تاکید بر بار موضوعی و داستانی ِ آن است گویی نویسنده تمام تمرکز خود را بر این گذارده تا به قرائتی تازه از داستان سودابه دست بزند تا از رهگذر آن او را شخصیتی دیگر ببینیم که خبث طینتش را با دلایلی متفاوت، رفع و رفو می کند و به تبرئه خود می کوشد‌.

سودابه در شاهنامه چهره ناپاکی دارد آلوده به شهوت و شرارت، اما نویسنده می کوشد از او چهره ای عاشق پیشه ترسیم کند که در این هم توفیقی نمی یابد چون از او جز ناله و گلایه و مویه نمی بینیم. او می خواهد خود را قربانی نگاه مردسالاری معرفی کند که بر مناسبات جامعه و حتی کاخ شاهی، سایه انداخته اما در تحلیل و تعمیق این مدعی، جز لابه و تضرع، مدعای دیگری نمی بینیم.

«سودابه» در اسطوره های ایرانی ، بسیار به «فدر» در اسطوره های یونانی مانندگی دارد.

راسین در سده هفدهم، برای بازگردانی تراژدی ارویپید، کوشیده وجوهی انسانی تر برای او برتراشد تا همدلی خواننده را موجب شود شود. او خود در مقدمه نمایشنامه «فدر» می نویسد: «من کوشیدم که فدر را در تهمتی که به هیپولیت می بندد کمتر از شاعران قدیم نفرت انگیز نشان دهم ... ملکه ای که دارای عواطفی بسیار شریف و پرهیزگارانه بوده است ...»

راسین برای دستیابی به این معنا، شخصیت نوینی از شهبانوی آتن می آفریند که با نمونه ی باستانی اش متفاوت است...

و در بازآفرینی آثار کهن، این خود اصلی است که نویسنده «واقعه در مجلس سودابه خوانی» نیز کوشیده به کارش گیرد، اما ضعف در شخصیت پردازی و بیان روابط علی و معلولی نه چندان روشن و زمینه پردازی کم رنگ هر واقعه، مانعی در توفیق همه جانبه ی اثر شده است.

در واقع ما به جای ِ سودابه ی پرشور و شررآفرین ، بانویی می بینیم که مویان و نالان گلایه می کند و از فرجامی که برایش رقم می خورد و داوری آیندگان بیمناک و دلریش است، اما به واقع در ترسیم چهره ای دیگرگون از خود، توفیقی ندارد. ما کم و بیش همان را می بینیم که در داستان های شاهنامه خوانده ایم با این تفاوت که این بار نقطه ی روایت، به سوی سودابه چرخیده، اما منظر و موقعیت متفاوتی از او به عرصه ی نمایش نمی رسد.

گروه در شیوه ی اجرایی خود، اگرچه کوشش هایی به خرج داده است اما آن چنان که باید از قابلیت های نمایش ایرانی، بهره ی چندانی نگرفته است.

«تالار قاب صحنه ای» برای این نوع متن ، انتخاب مناسبی نیست. نمایش ایرانی در پهنه ای دایره گون، در فضایی خالی، بلاغت اجرایی بهتری می یابد؛ نقش پوشی، نقاب زنی، صندوق گردانی، آواز و اُشتلُم، سایه بازی، فاصله گذاری خاص آن و ... شگردهایی هستند که کارگردان می توانست به یاری آن ها ساختار اجرایی خود را حیات و هویت برجسته تری ببخشد، اگرچه در اجرای حاضر نیز کوشیده برخی شگردها را به کار گیرد، اما عدم انسجام جزییات و کلیات اثر، مانعی در حصول معنا شده.... با این همه تلاش گروه در جهت اجرایی به قاعده شایسته ی توجه است.

با آرزوی پیروزی و سرفرازی برای گروه محترم نمایش «واقعه در مجلس سودابه خوانی»