در حال بارگذاری ...
به بهانه اول شهریور سال روز تولد زنده یاد استاد عبدالرضا حیاتی

عمو عبدالرضا تولدت مبارک

زنده یاد استاد عبدالرضا حیاتی متولد اول شهریورماه ۱۳۳۲ در اهواز بود که در طی سال ها فعالیت هنری از چهره های مطرح هنری در حوزه ادبیات انقلاب و دفاع مقدس در کشور و از بنیانگذاران حوزه هنری در استان خوزستان بود.

به گزارش ایران تئاتر  از خوزستان، زنده یاد استاد عبدالرضا حیاتی نمایشنامه نویس، بازیگر و کارگردان بزرگ استان خوزستان در روز اول شهریورماه 1332 در شهرستان اهواز چشم به جهان گشود.

عبدالرضا حیاتی از پیشکسوتان شعر و داستان و نمایشنامه‌نویسی استان خوزستان بود که علاوه بر سرودن اشعار انقلابی و دفاع مقدسی با نگارش بیش از ۵۰ نمایشنامه به عنوان یکی از نمایشنامه‌نویسان استان خوزستان و کشور مطرح شد و آثار وی در اکثر جشنواره‌های کشوری و استانی جوایز متعددی را دریافت کرد.

سیدصادق فاضلی نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر خوزستان به مناسبت اول شهریور سال روز تولد استاد عبدالرضا حیاتی یادداشتی را در اختیار درگاه تئاتر خوزستان قرار داد. در متن این یادداشت آمده است:

از خاطرات زخمی .

برای هنر خوزستان عبدالرضا حیاتی

 خیلی بی انصافی عبدالرضا . . .

در تدارک بزرگداشتی برای تو بودیم، کمترین حرکتی که میتوانستیم در حق تو انجام بدیم. تمام مقدماتش را هم فراهم کردیم، کمیته های مختلفی تشکیل دادیم ، نام در خوری هم برای آن شب  انتخاب کردیم : شب زخمی ! همه چیز داشت روال خودش رو طی می کرد که تو تهدید کردی که در مراسم خودت شرکت نمی کنی و همه چیز را خراب می کنی عمو !

گفتم عمو . . .  نمی دانم چرا همه به تو می گویند عمو عبدالرضا؟ من که دوست ندارم عمو صدایت کنم، آخر می دانی چرا؟ مدتی ست هنرجوهای جدید انجمن نمایش به من می گویند عمو سید! خیلی بدم می آید، احساس می کنم خیلی زود پیر شدم، عمو آدم را پیر می کند و تو پیر نیستی عمو عبدالرضا!!!

کمتر هنرمندی در استان و به خصوص اهواز مدیون تو نیست. راستی عبدالرضا تا الان چند نفر از هنرمندان را سر کار برده ای؟ چقدر باعث  لقه نانی در سفره های محقر هنرمندها بوده ای؟ خدمت سربازی چند نفر را به محل زندگیشان تغییر داده ای؟ باعث وصلت چند نفر شده ای تا به حال؟ من که خیلی هاشان را می شناسم، بعضی پیر شدند و برخی به میانسالی رسیدند. نمی دانم قدر تو را می دانند یا نه!؟ اما مطمئنم آنهایی که تو از طلاق و جدایی شان جلوگیری کردی همیشه برایت دعا می کنند.

راستی عبدالرضا مگر تو خطاط نیستی؟ مگر یک زمانی آموزش خوشنویسی نمی دادی؟ پس چرا نمایشنامه هایت را کمتر کسی می تواند بخواند!؟ آهان یادم آمد، یک بار گفتی: چون بچه ها از تو انتظار دارند برایشان بنویسی، و وقتت اجازه نمی دهد مجبوری تند کار کنی و به همین دلیل اکثر نمایشنامه ها و شعرهایت به پاکنویس دوم هم نمی رسند!!

یادش به خیر ، چندتا نمایشنامه پشت پوسترهای انتخاباتی برایم نوشتی که هنوز هم آنها را دارم ! میدانم حقوق ماهیانه ات خیلی کم است، می دانم  صورت خودت و خانواده ات را با سیلی سرخ نگاه داشته ای! اما واقعا کاغذ نداشتی که نمایشنامه هایت را پشت پوستر های تبلیغاتی می نوشتی!؟ یکی از بچه ها می گفت، عبدالرضا با این کارش دارد می گوید، هنرمند سیاسی نیست، وقتی از تو پرسیدم گفتی: دین، آقا، بسیج... با بقیه کاری ندارم!

آخ عبدالرضا... عبدالرضا چند روز پیش که دوباره دل تنگت شدم و آمدم درب خانه تان خیلی دلم گرفت. تمام محاسن و موهای سرت سفید شده بودند، چهره ات شکسته بود، دل تنگ کجا بودی عبدالرضا؟ بچه های خوب جنگ رفتند و بچه هایشان ماندند تا سختی بکشند!! دل تنگ موسی اسکندری و اسماعیل فرجوانی هستی عبدالرضا؟ یا دلت برای علیرضا جعفرزاده و علیرضا اسکندری تنگ شده؟ یادت هست سال 61 در پادگان کرخه برای تقویت روحیه ی بچه ها نمایش های شاد و مفرح کار می کردی؟ از همان موقع شیفته ی خلوص و بی ریایی تو شدم و نمایشنامه ی ( بهشت من اینجا ) را از تو گرفتم و با بچه های مسجد اجرایی کردیم، 37 سال از آن وقت می گذرد، موسی و مهدی و محسن همیشه سفارش می کردند که نمایشنامه های تو را  اجرا کنیم!  کاش بچه هایی که آن موقع هنوز به دنیا نیامده بودند و امروز خودشان را صاحب سبک های هنری می دانند، گذشته ی تاریخی تو را مرور کنند و دوران دفاع مقدس  را بشناسند. نگران اینم که از نسل امروز عبدالرضا حیاتی ها ساخته نشده ، تو می دانی چرا !؟

قبل از سال 61 را خبر ندارم اما شنیدم که با گروه های انقلابی از جمله منصورون ارتباط داشتی و اعلامیه های امام را توزیع می کردی .

نمایشنامه های آدم حرف دل آدمند. می دانم بیش از 50 نمایشنامه نوشتی، اما من 23 اثر از تو راخوانده ام. یک روز به بچه های انجمن گفتم اگر می خواهید عبدالرضا را درست بشناسید این 23 نمایشنامه را بخوانید :

1) مانا

2) خاطرات زخمی

3) بوی خوش جنگ

4) آنکه گفت نه

5) فصل سبز دیدار

6) جوجه کبوترهای من

7) یه باغ گل تو دلم پرپر میشه

8) داغ دل جبهه

9) آی آدما

10) قاصدکها

11) کارون شط رازها

12) فرشته ای با بال شکسته

13) بهشت من اینجا

14) تارنواز

15) بچه های زهرا

16) موشک سخنگو

17) موشکی که منفجر نشد

18) خانم کًل

19) عشق کور

20) لالایی برای خاک

21) باقی السلطنه

22) مسیح می گرید

23) تک تیرانداز

پیرمرد جوان، عمو عبدالرضا، تولدت مبارک.

شمع های شصت و هفتمین سالروز تولدت را فوت کن تا نعمت الله لاریان و منصور واحدی کیک تولدت را تقسیم کنند.

بهمن عیوق و مرتضی آرا هم در جشن تو شرکت کرده اند.

 آن یکی که مظلوم و ساکت در گوشه ی مجلس نشسته کیست؟ آهان عمو مصطفی عطایی است!

عمو عبدالرضا همه را از طرف ما غرق بوسه کن، اینجا بوسه ممنوع شده و کرونا نای آغوش عزیزان را در ما کشته است.

 لااقل آنجا که هستی بزرگان ما را به آغوش بکش و از سوی ما بوسه باران کن .

عمو عبدالرضا باز هم تولدت مبارک .

 

زنده یاد استاد عبدالرضا حیاتی متولد 1 شهریورماه 1332 در شهرستان اهواز است و روز 3 دی ماه 1398 در سن 66 سالگی دار فانی را وداع گفت.




مطالب مرتبط

ساسان شکوریان، کارگردان خوزستانی:

متولیان تئاتر کشور، نسل جدید را به سمت نمایش ایرانی هدایت کنند
ساسان شکوریان، کارگردان خوزستانی:

متولیان تئاتر کشور، نسل جدید را به سمت نمایش ایرانی هدایت کنند

ساسان شکوریان، کارگردان راه‌یافته به جشنواره بین‌المللی نمایش‌های آیینی و سنتی گفت در گوشه‌گوشه مناطق مختلف کشورمان ظرفیت‌های نمایشی بسیاری است و امیدواریم متولیان تئاتر کشور نسل جدید را به سمت نمایش ایرانی هدایت کنند.

|

نظرات کاربران