در حال بارگذاری ...
اسارت ، کرونا ، تئاتر و چهل سالگی دفاع مقدس در گفت و گو با محمدعلی افروشه:

با روحیه هنری و شادی که داشتم تئاتر را در اردوگاه اجرا می کردم

تئاتر خوزستان : آزاده سرافراز محمدعلی افروشه از فعالان تئاتر در اسارتگاه های عراق است که در زیر فشارهای روحی و جسمی و کمترین امکانات، نمایش های مختلفی در اردوگاه رمادیه ۶ عراق روی صحنه برد.

مجبوری ماسک بزنی، فاصله اجتماعی ات را رعایت کنی، خود را در خانه محبوس کنی، ارتباطاتت را با اطرافیان قطع کنی، تئاتر بازی نکنی، تئاتر نبینی و ... ؛ چون دژخیم هوشیار و تیزبین به نام ویروس کرونا، بر زندگی این روزهایت سایه افکنده است.

مات و مبهوت شده‌ای. بیکاری، وضعیت نامناسب اقتصادی، کاهش ارتباطات، وحشت از درگیری با کرونا و ... همه و همه دست به دست هم داده اند تا خمودی، کسالت، اضطراب و یأس همدم روز و شبت شود...

در این روزهای محبوسی کرونایی، اسارت قابل درک ترین  واژه ای شده است که زندگی این روزهایمان را تفسیر می کند. شاید همین حبس دلیل شد تا در قرنطینه جان، ناخوداگاه به وضعیت آزادگان در اردوگاه های بعث رجعت کنیم . همان هایی که بهترین دوران زندگی شان را با کمترین امکانات زیستی در مخوف ترین زندان های عراق سپری نمودند و با اراده وصف ناپذیر بر آن دوران نا امیدی و یاس غالب شدند.

اسارت برای آنها چگونه گذشت، در آن دوران پر از هیچ، چه می کردند؟ چگونه خود را نباختند؟ چگونه امیدوار و با روحیه آن روزها را پشت سر گذاشتند؟ واقعا آزادگان در دوران اسارت چه می کردند؟

در سالی که چهلمین سالگرد دفاع مقدس را پیش رو داریم و در ایامی که به سالروز آزادی اسرا رسیده ایم، فرصتی پیش آمد تا سوالات ذهنی  در خصوص «حبس» و «نمایش» را با آزاده سرافراز محمدعلی افروشه از هنرمندان مطرح تئاتر در آن دوران و بازیگر و کارگردان تئاتر استان خوزستان در میان بگذاریم.

محمدعلی افروشه متولد 7 مردادماه 1346 شهرستان بهبهان است. در سال 1360 کلاس اول راهنمایی در مدرسه راهنمایی شهید خاکساری کار نمایش را آغاز می کند و در ادامه پای سخنان این آزاده سرافراز می نشینیم.

اولین بار چطور به جبهه رفتید؟

در سال 1362 با طی کردن دوره های نظامی در پادگان شهید بخردیان بهبهان به عنوان نیروهای بسیجی به گشت زنی در سطح شهرستان بهبهان مشغول شدیم و در ادامه با اعزام نیروهای بسیجی به جبهه به مناطق جنگی آبادان اعزام شدم و در آنجا دوره های آبی-خاکی را گذرانده و جزو گروه غواصان در منطقه جزیره مجنون بودم.

یادم می آید در روز 4 آبان ماه سال 62 که در مناطق جنگی آبادان بودم خبر اصابت موشک به مدرسه شهید پیروز را شنیدم به اصرار حسین شریعتی از رزمندگان بهبهانی که خود نیز از بازیگران تئاتر بهبهان بود و بعداً به درجه رفیع شهادت نائل گشت از آبادان به بهبهان آمدم و پس از اطمینان از سلامتی خانواده و پدر که محل کارش نزدیک محل اصابت موشک بود دوباره به آبادان برگشتم و تا سال 66 در مناطق جنگی خوزستان بودم.

بعد از این دوران هم به منطقه جنگی رفتید؟

بله. با توجه به چندین سال سابقه حضور در جبهه در سال 1366 جهت خدمت سربازی به اهواز اعزام شدم و در باشگاه افسران اهواز مشغول به خدمت شدم. در باشگاه افسران با انجام تست بازیگری جذب گروه نمایش باشگاه شدم ولی به علت اعزام به منطقه جنگی دهلران نتوانستم در اهواز بمانم و در سال 66 به دهلران اعزام شدم.

در منطقه دهلران اسیر شدید؟

بله. در سال 67 در عملیاتی در منطقه جبهه مقدم مورد حمله دشمن بعثی قرار گرفتیم و در آنجا به همراه چندین تن از رزمندگان دیگر اسیر شدیم.

دوران اسارت خود را در چه اردوگاه هایی سپری کردید؟

بعد از اسارت از دهلران به اردوگاه های مختلفی در عراق برده شدیم تا در نهایت در اردوگاه رمادیه 6 واقع در شهر رومادیه استان الانبار در 120 کیلومتری ضلع غربی شهر بغداد پایتخت عراق مستقر شدیم.

دوران اسارت سخت و کسالت آور است. یاس و ناامیدی، بی حوصلگی، بی برنامگی و ... از واژه هایی است که بی شک با این دوره عجین هستند، چه شد در میان همه این سیاهی ها، تصمیم گرفتید اجرای نمایش را برای هدفمند کردن دوران اسارت انتخاب کنید؟

در یک سال اول اسارت صلیب سرخ از ما هیچ نشانی نداشت و ما اصلن ثبت نام نشده بودیم و با این شرایط در اوایل اسارت چون همه ناراحت بودند و بیشتر با هم درگیر می شدند و چون عراقی ها دوست نداشتند بچه ها با هم خوب باشند و آنها می خواستند از لحاظ روحی و روانی بچه ها را آزار دهند، من به این فکر افتادم که برای حفظ روحیه خود و دوستان کاری انجام دهم. با توجه به این که بسیار اهل شوخی بودم و تا اندازه ای زبان انگلیسی و خطاطی بلد بودم شروع کردم به رزمندگان زبان و خطاطی را آموزش دادن و در زمان های هواخوری به رزمندگانی که روحیه خوبی نداشتند با شوخی و بازی به آنها روحیه می دادم.

چگونه ایده اجرای نمایش را در اردوگاه عملی کردید؟

با توجه به روحیه هنری و شاد من، کم کم به طور مخفیانه گروه تئاتر را در اردوگاه تشکیل داده و به بچه های رزمنده تئاتر آموزش دادم و شروع کردیم به تمرین و اجرای نمایش های شاد و کمدی و در ادامه هم نمایش های جدی اجرا کردیم. همه چیز به طور مخفی بود و سعی می کردم طرح نمایشنامه را به بچه ها بدهم و با بداهه در تمرینات نمایش را تولید کنیم و سپس در مناسبت های مختلف آنها را اجرا می کردیم.

واکنش ماموران و مسئولان اردوگاه چه بود؟

عراقی ها به شدت با فعالیت های هنری ما مخالفت می کردند و اگر می فهمیدند به شدت تنبیه می کردند. من با توجه به اینکه تقلید صدا بلد بودم و در اردوگاه تلویزیون داشتیم و مرتب فیلم های مصری پخش می کرد حرکات بازیگران را با صدای آنها تقلید می کردم و از این ترفند در نمایش ها استفاده می کردم که با استقبال زیاد اسرا و عراقی ها مواجه می شد.

انتخاب بازیگران نمایش ها چگونه بود؟

انتخاب شخصیت ها برای نمایش ها کار زیاد سختی نبود. در حقیقت با توجه به گروه بازیگران و نوع فیزیک و لهجه و مشخصات ظاهری آنها نقش ها را به آنها می سپردم.

شما بعد از اسارت هم تئاتر را رها نکرده و همچنان به کار تئاتر مشغول هستید؟

بله. من سال 69 از اسارت به میهن برگشتم و بعد از مدتی با هنرمندان تئاتر بهبهان دوباره کار نمایش را آغاز کردم و نمایش های مختلفی را از دهه 70 تاکنون در مقام بازیگر و کارگردان به روی صحنه برده ام و همچنان مشغول کار نمایش هستم که متاسفانه با شرایط شیوع بیماری کرونا این فعالیت ها تعطیل شده و در قرنطینه خانگی هستم.

امسال، چهل سالگی دفاع مقدس است و نمایش در اسارت به عنوان یکی از نمونه های بارز آن دوران، می تواند یکی از ظرفیت های تاثیرگذار برای نمایش آن لحظات باشد، تصمیمی برای نمایش این لحظات دارید؟

تئاتر بخش مهمی‌ از زندگی‌ ما در اردوگاه محسوب‌ می‌شد و یک‌ ابزار مهم‌ پیام‌ رسانی‌ بود. اسرای‌ ایرانی‌ با دین‌ باوری‌ و تعهدی‌ که‌ داشتند، صادقانه‌ به‌ میدان‌ آمدند و در اجرای نمایش‌ها نیز به‌ گسترش‌ معنویت‌ و اخلاق‌ دست‌ زدند. نمایش در دوران اسارت، با دعا و نیایش‌ در هم‌ آمیخته‌ و یکی‌ از پایه‌‌های‌ اساسی‌ فرهنگ‌ شده‌ بود.

دوران اسارت ظرفیت های بسیاری برای تبدیل شدن به تئاتر دارد که مهم ترینش، نشان دادن مسیر تحول انسان تا رسیدن به تعالی است.

روزگار کرونایی برای هنرمندان سخت می گذرد، به عنوان فردی که دوران اسارت را با استقامت سپری نموده اید، چه پیشنهادی برای هنرمندان دارید؟

باید انگیزه خود را از دست ندهیم. با انگیزه حتی با دستان بسته هم می شود راه را پیدا کرد باید جوشش فکری به وجود بیاید. در این راه مهمترین و اصلی ترین راه آرامش است. باید ابتدا آرام بود و برای به آرامش رسیدن باید خندید. ما به خنده هنرمندانه نیاز داریم. اگر ما در اسارت نمی خندیدیم زیر آن همه فشار طاقت نمی آوردیم. شاید باورتان نشود اما اسرا زیر کتک های جمعی می خندیدند. حبس کرونا هم راهکار دارد، ما توانستیم شما هم می توانید. باید با کمک هم از این دوران سخت گذر کنیم.




مطالب مرتبط

سی‌وپنجمین جشنواره تئاتر خوزستان برگزیدگان خود را شناخت

سی‌وپنجمین جشنواره تئاتر خوزستان برگزیدگان خود را شناخت

آیین پایانی سی‌وپنجمین جشنواره تئاتر استان خوزستان جمعه 3 آذر 1402 برگزار شد و در بخش صحنه‌ای نمایش‌های «اول‌شخص مفرد» به کارگردانی مهدی آشوغ از اندیمشک، نمایش «سایلنت هملت؛ سایلنت» به کارگردانی میلاد هارونی از اهواز و نمایش «رسم‌الخط» به کارگردانی ایوب بختیاری از اهواز؛ ...

|

نظرات کاربران