در حال بارگذاری ...

نقد بر اجرای نمایش مونولوگ به کارگردانی ساسان ریاحی پور

مونولوگ زبان حال انسان مستاصل امروز است. انسان هایی که به سختی با دیگران ارتباط برقرار کنند و با زبان‌های منحصر به فردشان، کدهای مشترک اندکی برای ارتباط با جهان بیرون دارند. هر کسی ساز خود را می‌زند و هیچ کس نمی‌تواند حرف دیگری را ‌بفهمد. بنابراین همه دچار تک گویی شده‌اند  بی آن که شنونده و مخاطبی داشته باشند. گویی هر انسان در جزیره خود زندگی می‌کند.

نویسنده: هرولد پینتر

طراح و کارگردان: ساسان ریاحی پور

به قلم حمید صفایی منتقد تئاتر

مونولوگ زبان حال انسان مستاصل امروز است. انسان هایی که به سختی با دیگران ارتباط برقرار کنند و با زبان‌های منحصر به فردشان، کدهای مشترک اندکی برای ارتباط با جهان بیرون دارند. هر کسی ساز خود را می‌زند و هیچ کس نمی‌تواند حرف دیگری را ‌بفهمد. بنابراین همه دچار تک گویی شده‌اند  بی آن که شنونده و مخاطبی داشته باشند. گویی هر انسان در جزیره خود زندگی می‌کند.

ساختار تک گویی‌ها عموما و اغلب با یک نفر در صحنه شکل می‌گیرد. یک نفر که مدام حرف می‌زند و بر اساس نوع بیماری این حرکات کند و تند می‌شوند. در بیماری‌های روان پریشانه حرکات و صدا کند و آرام است و در ساختارهای هیستریک و عصبی این حرکات تند می‌شوند. در این وضعیت انسان نامتعادل است و اصلاً نمی‌تواند با رفتارهای معمولی در صحنه ظهور پیدا کند. او آن قدر تضعیف شده ‌که دیگر نمی‌تواند با دیگران و با دنیای خارج از خود مجادله و کشمکش داشته باشد و آن قدر با خود ور می‌رود تا به نوعی تکرار و دور باطل دچار ‌‌شود. این تکرارها برای مخاطب نیز دردسر ساز و بی‌حوصله کننده است. شاکله درونی این آثار درهم ریخته و مدور است و هیچ چیز از منطق روایی خطی و معمول پیروی نمی‌کند(فرم روایی حلزونی). بی‌نظمی دلالت بر برهم ریختگی درون افراد می‌کند. بیماری نیز موجب می‌شود که در پردازش صحنه از دکورهای عجیب و نورپردازی‌های تند و تیز استفاده شود. لباس نیز از رنگ زندگی فاصله می‌‌گیرد.

کارگردان  تئاتر باید با شناخت صحیح اقدام به تحلیل ،دراماتورژی و اجرای تک گویی نماید.

 ساسان ریاحی پور با شناخت از وضعیت روانی این گونه شخصیت ها و آشنایی با  مشخصه های این گونه روایی، و با استفاده از موسیقی مناسب در کنار نورهای قرمز و تند و تیز  و فلاشرهای به موقع به خوبی اتمسفر و فضای متن را بازسازی می کند و پیش چشم مخاطب قرار می دهد. این اضطراب و هراس و استیصال شخصیت روان پریش به مخاطب منتقل شده و تا پایان کار نیز همراه او می ماند.

نتیجه شناخت این کارگردان جوان اهوازی ( که کارش از برگزیده های جشنواره تیاتر دانشگاهی  شده است.).اثری جاندار و شریف از آب درمی آید که تماشاگر را از همان شروع با خود همراه می کند و تا پایان نمایش نیز رها نمی کند.

مونولوگ پینتر که بدون شک یکی از بهترین تک گویی هایی ست که هر مخاطب تیاتری با آن برخورد می کند مانند بسیاری از  کارهای تک پرسوناژ، که ماهیت  اکسپرسیونیستی و نئواکسپرسیونیستی قدرت دارند از این قاعده مستثنی نیست. در اجرای ریاحی پور نیز قواعد تیپیک یه اجرای اکسپرسیونیستی نمود بارزی دارند. از آگراندیسمان در شیوه بازی تا نورهای جیغ و تند و موسیقی راک همه در خدمت این فرم از اجرا هستند.

استفاده چند وجهی و صحیح از اکسسوار در جای درست خود نیز به این فضاسازی اکسپرسیونیستی ، کمک فراونی می کند.

ریاحی پور همچنین، هر سه بعد جسمانی و روانی و اجتماعی شخصیت را به خوبی تحلیل و درک کرده و در نمایش اش آنرا به اجرا درآورده است. او در بعد جسمانی به جزییات  اندام شناسی و چهره شناسی توجه داشته و شخصیت را برای تماشاگر باور پذیر کرده است.

در بعد روانی نیز به درستی شخصیت را تحلیل کرده و در تبدیل روان شناسی به رفتار موفق بوده است.

کنش ها و واکنش های این شخصیت در مواجهه با اطرافیان و محیط پیرامون نیز تا حد زیادی با دو بعد قبلی ذکر شده هماهنگ است و این هماهنگی ابعاد مختلف شخصیت در اجرا با بعد دراماتیک شخصیت که در واقع بخش اعظم آن ثمره جزییات نگاری  پینتر است لحظات درخشانی را رقم می زند.

ساسان ریاحی پور با ادامه این مسیر و مطالعه و دقت بیشتر در جزییات می تواند در آینده حرفهای زیادی در تئاتر این دیار داشته باشد.




نظرات کاربران