نگاهی به نمایش «شیو»، نوشتهی علی دلپیشه بهکارگردانی حسین دیردار، شرکت کننده در اولین جشنواره ملی تئاتر اهواز؛
اصرار بر گویش محلی
تئاتر خوزستان - سید منصور ناصری: نمایش شیو سهگانهای از سه دورهی متأخر ایران است. نویسنده سعی در به تصویر کشیدن دوران جنگ، دوران پس از جنگ و دوران حاضر ما را دارد
جغرافیای داستان آبادان است، اما این جغرافیا با گفتن این دیالوگ که فلانی از من اطاقی میخواد که پنجرهاش رو به پل سفید باز بشه، به یکباره مکان نمایش را به اهواز تغییر میدهد. یا اینکه فتوشاپ کردن عکس در سال 59 بعد از برش عکس عروس.
من دلیل این تناقضات را نه عدم آگاهی نویسنده و کارگردان، بلکه استفادهی بیش از حد از بداهه میدانم. وقتی نویسنده، بازیگر نقش اول باشد، این میشود که در هر اجرا چیزی بگوید.
مبحث دیگر گویش محلی است. اصرار بیش از حد تمام گروههای غیربومی بر گویش محلی، حتی با داشتن مشاوران بومی، نحوهی گویش را به شکل خارقالعادهای باورناپذیر میکند. مجموعهای از گویشهای مشهدی، اهوازی، بوشهری، بندرعباسی، آبادانی، عربی و همهی اینها با چاشنی لهجهی تهرانی. زن یادش میرود که مرد شوهرش است و به او میگوید خونمون کاکا، خونمون! اپیزود دختر موتورسوار که بسیار عجیب و غریب است. دختری آکروباتباز که قادر است در حین رانندگی کارهایی کند محیرالعقول. تنها مرگشان خوب به تصویر کشیده میشود .گویی استعارهای است از اینکه زنهای ما هیچوقت به ورزشگاه نخواهند رفت. و اما روایت سوم مملو از بامزگیهاییست که مخاطب را منفجر میکند. اما تلاش بیش از حد عوامل اجرایی برای خنداندن مخاطب من را مجبور میکند که آفت جشنواره، همان publicotropisme یا تماشاگرگردی و توجه بیش از حد به مخاطب را دوباره تکرارکنم. از گفتن حرفهای رکیک تا حرفهای مناسب و مطلوب، همهچیز داشت! خلاصه اینکه اینجا همهچیز در همه!
موتور، وجه اشتراک معرفهی نمایش است. وگرنه رشتهی دیگری این 3 اپیزود را به هم متصل نمیکرد. مرد اپیزود اول میگوید چه ربطی به شقیقه داره و مرد اپیزود سوم همین را میگوید. اما اینان دو فرد مجزا هستند که به اشتباه در نمایش از شاخصههای تیپیک هم استفاده مینمایند. کارگردان تجربهای در زمینهی کارگردانی تئاتر ندارد و این تجربهای نو برای اوست. او با آگاهی که از مدیای سینما دارد، توانسته از افکت و نور بهنحوی مطلوب استفاده کند. اما غافل از چمدان قرمز اپیزود اول و کارتنهاییست که بهشکل شلختهای در اپیزودهای بعدی حضوری نامفهوم دارند. گاهی چمدان مانع چرخش سازهی زیر موتور میشد، اما تا آخر کار بود. چرا؟ نمیدانم. نمایش شیو، نمایشگر دردی از دردهای آبادان یا خوزستان نیست، اما در خنداندن مردم این خطه موفق عمل میکند.
علی دلپیشه بهعنوان بازیگر قابلقبول و توانا بود. او از بدن خود بهخوبی استفاده کرد و در خلق تیپهای موردنظر موفق بود. بازی خانم اپیزود 1 و 3 نیز مطلوب و در خدمت کار بود. اینجاست که نقش پارتنر خوب و تبادل حسی بهخوبی مشهود میشود و معنا پیدا میکند.
تلاش گروه اجرایی برای اجرای درخور قابلتحسین است و توانایی آنها را نشان میدهد که میتوانند در کمتر از 2 یا 3 هفته کاری بنویسند و برای اجرا آماده نمایند. دیالوگها در بداهه شکل میگیرند و اجرا با بداهه پیش میرود.
طراحی موتور بسته به محیطی دوار، خلاقیت را به چالش میکشد. فقط چرخاندن آن چه کمکی به کارگردان میتواند بکند؟ روی موتور خوابیدند و غذا خوردند، دعوا کردند، در مورد بچهدار شدن حرف زدند، جنگیدند، فحش دادند، آکروباتبازی کردند و مردند. به معنی واقعی کلمه مردند.
اولین جشنواره ملی تئاتر اهواز به دبیری ناصر چنانی از 1 الی 7 مردادماه 97 در کلانشهر اهواز در حال برگزاری است.