امین سالاری کارگردان نمایش «آخرین پالایشگاه» از بندرعباس، شرکت کننده در اولین جشنواره ملی تئاتر اهواز:
مواجهه با اکنونِ کشآمدهی دردناک!
تئاتر خوزستان – گفتگوی مریم مقدم با امین سالاری، کارگردان نمایش «آخرین پالایشگاه» از بندرعباس، شرکت کننده در اولین جشنواره ملی تئاتر اهواز.
در مورد فضای معناباختهی نمایشتان توضیح بدهید که چرا چنین طراحی صحنهای را انتخاب کردید؟
با توجه به جهان نمایشنامه طراحی را خلق کردیم. با شهر اعداد مواجهیم و پالایشگاهی که در آن شهر قرار دارد و به طور کامل از کار افتاده و اخرین بشکهی نفت دنیا در آن است. مشخص نیست که پر است یا خالی و همانطور که میدانیم اشاراتی به «در انتظار گودو» دارد. تم همان تم انتظار است و نویسنده موضوع را برایمان آپدیت کرده است. به جامعهای که تکمحصولیست پرداخت شده که اگر همین تکمحصولی نباشد چه اتفاقی میافتد. وضعیتی که ما دچارش هستیم. اگر نباشد چهچیزی میتواند جایگزین آن باشد؟ تلاش کردیم همهچیز حول محور معناباختگی شکل بگیرد، منتهی نه به آن شکلی که ساموئل بکت و مارتین اسلین در تعریف معناباخته ارائه میکنند. بر این اساس ما آمدیم و خواستیم شمایلی از این پالایشگاه را داشته باشیم. سعی کردیم در طراحی از رئال دور نشویم درحالیکه طراحی رئالیستی نیست. شمایلی از فضای درب و داغان را خواستیم نشان بدهیم و تنها بشکهی نفت دنیا را هم در مرکز ثقل صحنه قرار دادیم. در اجرای جشنوارهی اهواز به دلیل کوچک بودن فضا و بیامکاناتی که همهی جشنوارهها با آن دستبهگریبانند، طراحی صحنهی ما بهناچار پِرِس و کوچک شد. میزانسنها جا نمیافتاد، بازیگر نمیتوانست بهراحتی حرکت کند. در صورتی که تمام طراحی و وجود اکسسوار در جهت کمک به بازی و مود کلی اجرا بود، ولی بهدلیل متراژ کم اجرا دچار درهمریختگی شد.
از قبل متراژ اعلام نشده بود؟
اعلام شده بود و ما براساس همان متراژی که اعلام شده بود طراحی کردیم، ولی وقتی آمدیم با متراژ دیگری مواجه شدیم. با جایی که امکان اجرا نداشت مواجه شدیم که با همکاری دوستان دبیرخانه مکان دیگری به ما اختصاص داده شد، که جا دارد از ایشان تشکر کنم.
در مورد طراحی لباس بفرمایید که چرا شبیه به کارگرهای شرکت نفت و یا حراست آنجا هم نبود؟
قرار نیست عین واقعیت را بر روی صحنه بیاوریم و این برمیگشت به ایده و تفکر ما. جهانی را متصور بودیم که پالایشگاه بر روی آب است. آمدیم یک لباس را دفرمهاش کردیم و روی آن طراحی شد. داستان در بستر یک زمان نامشخص اتفاق میافتد که قطعاً گذشته نیست. طراحی آرم بهشکلی است که ماکتها و علامتها بر اساس جهان اعداد هستند. اگر وارد بحث نشانهشناسی بشویم، در طراحی آرم روی لباس آقای شش انواع ششها را داشتم، از هندوستان تا آمریکای جنوبی که در یک ترکیببندی در کنار هم قرار گرفته بودند.
در اثرتان زهرخندی بهچشم میخورد...
حضور زهرخند یکی از مؤلفههای جهان پستمدرن است و ما در نمایش با آدمهایی مواجهیم که اسمشان تبدیل به عدد شده است. اینها از ریشههایشان فاصله دارند و فضای حاکم بر جهان است که به این سمت سوقشان داده است. همه پلاک دارند. اینها سعی دارند به گذشتهی خودشان رجوع کنند و سعی دارند آن را فراموش نکنند. این دو شخص زمان طولانی را اینجا نگهبانی میدادند، اما هرکاری میکردند جز نگهبان! حاضر به هرکاری بودند جز نگهبانی. تا تلخی آنجا را فراموش کنند. هی وارد لحظات جذاب زندگیشان میشوند، ولی وقتی با اکنون کشآمدهی دردناک خودشان مواجه میشوند، تبدیل به زهرخند میشود.
در خصوص شخصیت نُه و ارتباطش با دو کاراکتر هشت و شش بفرمایید.
شخصیت نُه نمونهی دیگری از این آدمهاست که او هم منتظر است که برادرش شش برگردد و از وضعیت کنونی نجاتش دهد. منتظر است مادرش خوب شود. او هم تمام دغدغهاش انتظار است. در شرایط موازی شش و هشت بیرون پالایشگاه هستند. شرایطی که به مراتب سختتر ازشرایط درون پالایشگاه است. اینکه یک نفر دارد میمیرد که احتمالاً در اثر اتفاقات گذشتهی آن پالایشگاه شیمیایی شده و برای سران در حد یک تیتر است، ولی عرض ماجرا برای خانوادهها بسیار حساستر و عاطفیتر است. این اتفاق خاصِّ رسانه است، که اتفاق را با یک جمله میگوید و تمام میشود. یک وقتی لازم است آن را واشکافی کنیم و جلوی چشممان بیاوریم.
اولین جشنواره ملی تئاتر اهواز به دبیری ناصر چنانی از 1 الی 7 مردادماه 1397 در کلانشهر اهواز در حال برگزاری است.