در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش «مراسم قطع دست در اسپوکن» به کارگردانی ساسان ریاحی پور

وفاداری مطلق به نویسنده با خلاقیت در خط کارگردانی و طراحی صحنه

به گزارش تئاتر خوزستان نمایش «مراسم قطع دست در اسپوکن» به کارگردانی ساسان ریاخی پور با بازی عاطفه تندل، اتابک انوری، ساسان ریاحی پور، فروغ جلالی و محمدرضا شاه محمدی از ۴ الی ۲۴ اردیبهشت ماه ۱۳۹۷ در پلاتو استاد لاریان تالار آفتاب اهواز در حال اجرا است.

مریم مقدم : «مراسم قطع دست در اسپوکن» به نویسندگی مارتین مک دونا، ترجمه ی مهرداد بهراد و به کارگردانی ساسان ریاحی پور در پالتو الریان تاالر آفتاب تا بیست و چهار اردیبهشت ماه اجرا می شود و تماشاگران شاهد ایفای نقش کارمیکل توسط محمدرضا شاهمحمدی، مروین توسط اتابک انوری، مریلین توسط عاطفه تندل و فروغ جلالی و توبی توسط ساسان ریاحی پور هستند.

داستان مربوط به مرد چهل و هفت ساله ایست که در سن دوازده سالگی دست راستش توسط چند مرد به ریل قطار بسته شده و با رد شدن قطار دستش از مچ قطع می گردد. او که همچنان در پی باز پس گیری دستش است به اسپوکن می آید و با تعیین پانصد دلار به عنوان پاداش خواهان یافته شدنش است که در این میان دو نوجوان به نام های توبی و مریلین ادعا دارند دستش را پیدا کرده اند.

ژانری که نویسنده برای نوشتن درامش بهره برده کمدی سیاه است. در کمدی سیاه نویسنده با مطرح کردن فجیح ترین اتفاقات و نوع باز تعریفشان مخاطب را به خنده وا می دارد و در این اثر مک دونا با به بازی گرفتن  مرگ نشان میدهد. آنجایی که کارمایکل به دو نوجوان شک کرده و قبل از ترک هتل، دستانشان را به شوفاژ قفل میکند و شمعی روشن بر یک بیست لیتری بنزین میگذارد تا با آب شدنش هر دو منفجر شوند و با رفتنش توبی و مریلین برای خاموش کردن شمع به کارای کمیکی دست میزنند و با آمدن مروین کمیک بودن افزایش می یابد تا این حد که تماشاگر بازی آنها با مرگ را فراموش میکند و دیگری، همه بر دستی که روزی قطع شده و فجیح ترین خاطره را برای کارمایکل دارد میخندند و به سخره اش می گیرند.

در این اثر کارگردان با وفا داری مطلق به نویسنده کوچکترین دخل و تصرفی در متن و کاراکترها نداشته و به نوعی خود متن را به تصویر کشانده که در خط کارگردانی و طراحی صحنه بسیار موفق تر از دیگر پارامترهای اجرایی عمل کرده.

اجرا پلاتویی ست گرچه اجرا می توانست بر صحنه ی پرسنیوم باشد و با توجه به محتوای متن هیچ دلیلی بر نزدیکی کاراکتر با تماشاگر وجود ندارد.

ترکیب بندی در صحنه بسیار خوب عمل می کند و کارگردان به خوبی توانسته از جای جای صحنه استفاده کند و همچنین در طراحی لباس هم در رساندن موقعیت جغرافیایی و هم در دادن اطلاعات که فصل سرماست و همچنین از طبقه اجتماعی و حتی دغدغه کاراکتر (عقده حقارت مروین) نیز اطلاعات می دهد.

طراحی بازی ها دارای تضاد هستند و به پیشبرد داستان کمک می کنند. گرچه بازیگران نقش های کارمایکل و مروین به اوج و فرود طراحی بازی فایق نیامده اند و از ابتدا تا انتها یک شکل بازی می کنند و کاراکتر خویش را از رساندن به تحول دراماتیک محروم می سازند و توبی نیز به دلیل تکرار در نوع بازی اش موجب دلزده گی میشود خصوصاً در قسمت هایی که سعی در کمیک بازی کردن دارد در این میان بازیگر نقش مریلین بهترین بازی را دارد و در ایجاد لحظات خنده بیشترین و اصولی ترین نقش را عهده دار است و اگر بازیگران دیگر در همین راستا به پخته شدن نقششان می پرداختند.

در باز نمایی کاراکترها و نیز جلب نظر مخاطب نسبت به تاکیدات نویسنده بهتر عمل می کردند. کارگردان گرچه به متن وفا دار بوده ولی در چند قسمت از کار با طراحی های نوری متفاوت و منطبق بر هدفمندی آن قسمت سعی در خارج کردن از یکنواختی کار داشته که در این میان بازیگر نقش کارمایکل با عوض نکردن پاساژ بازی موجب می شود تا ما فقط شاهد خالقیت کارگردان باشیم که در طراحی به مراتب از هوشمندی بازیگر پیشی گرفته است.

تمپو کند در ابتدای کار و از دست دادن گاه به گاه ضرب آهنگ در طول نمایش تماشاگر را از دنبال کردن خسته میکند که بلاشک به بازیگر کارگردان برمیگردد.




نظرات کاربران